شمر شناسی ...

ساخت وبلاگ

آنجا که محمود درویش میگوید "سلامٌ للذین یضیئهم جُرّحی ..."، سلام بر کسانی که زخم و جراحت من شادمان شان میکند. سلامی از جنس دلسوزی. سلام از کسی که می فهمد، نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان!

..

.

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 18:26

آخر هفته را استانبول قرار گذاشته بودیم. حد واصل ما بود. هم برای او راحت بود آمدن هم برای من. جایی بود، به قول آن شعر، میان بی خودی و کشف. من بی خود داشتم می رفتم، او برای کشف می آمد. دم رفتن، پیام داده بود که حال پدرم وخیم شده و بیمارستان است. نمی توانم بیایم، ولی تو برو و لذّت ببر! خنده ام گرفته بود. می خواستم بگویم تمام این سال های آزگار که پروازهایم استانبول توقّف داشت، حتّی یکبار هم به ذهنم خطور نکرده که برای دیدن شهر از فرودگاه بیرون بیایم. به قول حکیم نزاری "سیر کرد از زندگانی، غربتم ... ". اینبار چاره ای نبود. پول هتل و بلیط ها را داده بودم. باید می رفتم. دیداری نو با فرودگاه ها می داشتم و از پس گیت ها می گذشتم. سخت و طاقت فرسا بود برایم. مثل کسی که از محلّه ی قدیمی رفتگانش پس از سالها دیدن می کند. اینبار که از میرداماد می گذشتم، به ذهنم رسید که سری به خانه قدیم مان بزنم. جایی که چشم گشودنم به این عالم بود. به قول مولانا، "به بام چند برآیی و خانه را چه شده ست .." بنا همان بود و فقط نما کمی تغییر کرده بود. مثل خودم. ساختمان را داده بودند اجاره به نمایندگی زارا. بی مقدمه داخل رفتم و گفتم می شود بروم حیاط را ببینم؟ اینجا خانه ی من بوده است. یاد سایه افتادم وقتی ارغوان را پس از سالها دیده بود. وارد حیاطی که در کودکی هایم بزرگ می نمود شدم و از ابعاد محدودش جا خوردم. به طرف گفتم، اینجا روی این پلّه ها بود که افتادم و سرم شکست. هنوز جایش روی پیشانی ام مانده. پدرم مستاصل مرا روی دست نازنین ش گرفته بود و به سمت بیمارستان می برد. آن صحنه های شبه بیهوشی یادم هست. چقدر همه نگرانم بودند. پدربزرگ و مادربزرگ طبقه ی پایین اینجا می نشستند. ما طبقه ی بالا. و همه چیزمان از همان اب شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 18:26

حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 23:59

حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 58 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 0:25

حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 0:25

" نفس انسان حقیقتی ذومراتب و مقول به تشکیک است. در عین وحدت واجد همه ی کثرات مراتب خود و قوا و آثار قواست. به عبارت دیگر نفس هرآنچه از معقول و منقول درک می کند، در درون خود است که مترتب بر مراتب عقلی، مثالی و مادی ست. نفس در هر مرتبه با آن متحد و لواز آن مرتبه را داراست. در مرتبه ی مادی، با بدن جسمانی انسان اتحاد دارد و احکام عالم ماده را واجد است. در مرتبه ی مثالی، صورتی خیالی ست و در مرتبه ی عقلانی عقل محض. هریک ازین مراتب در باقی مراتب موثر و از آنها متاثر است نفس دائما بر اساس واردات گوناگون از عالم ماده، مثال و یا عقل در حال تحول و دگرگونی ست. اینکه در مضامین روایی بر توامانی علم و عمل تاکید شده، نشان دهنده ی ارتباط تنگانگ این دو و تاثیر هر یک بر دیگری ست. هرمقدار توجه و تمرکز نفس به امری، اعم از خیالی و اعتباری، وهمی و یا عقلی شدیدتر باشد، رنگ پذیری نفس از آن بیشتر و آثار آن مرتبه بر نفس ظاهرتر است. مثلا هنگامی که نفس در قوه ی خیال خود، تمرکز بر صورتی می نماید، ولو آن چهره در خارج موجود هم نباشد، نفس با آن صورت متحد می گردد. در این جهت تفاوتی بین اعتباریات و حقایق خارجی نیست و مهم نحوه ی تمرکز نفس بر صور مثالی در قوه ی متخیّله و یا عاقله ی درون خود است. تاکیدهای مکرر پروردگار که خداوند انسان های خیال پرداز را دوست ندارد!، ان الله لایحب کل مختال فخور، منحصر در خیالات دروغین نیست. بلکه همه ی افرادی ست که نفس آنان در فضای درونی خود در هرمرتبه با غیرتوحید مانوس است. رابطه ی نفس با این مراتب، رابطه ی ظهور و بطون یک حقیقت است. در نتیجه، چشم ظاهر فقط ابزار بینایی در عالم دنیاست و مرکز بینایی در مغز مبصَرات را پردازش می کند و به نفس ارائه می نماید و نفس در پایین مرتبه ی شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 55 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 0:25

درست است که امام حسین روحی فداء فقط متعلق به جمهوری اسلامی نیست، امّا جمهوری اسلامی حتما و قطعا متعلّق به امام حسین علیه السلام است ... و کسانی که روبروی آن می ایستند، از همان اسلام شان نیز در نهایت بر می گردند .. 

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت: 13:26

حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 9 مرداد 1402 ساعت: 13:26

حبذا ...

لک الحمد یا ذالجود و المجد و العلی
تبارکت تعطی من تشاء و تمنع
الهی و خلّاقی و حرزی و موئلی
الیک لدی الاعسار و الیسر افزع
الهی اذقنی طعم عفوک یوم لا
بنون و لا مال هنالک ینفع
...

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 20:43

سمفونی های مشهور بتهوون اغلب مونولوگ است. انگار کسی در گوشه ای نشسته و دارد قصّه ای می گوید. قصّه ی پرغصّه ای گاهی. آرام، خونسرد و گاهی طاقت ش طاق می شود و شدّت می گیرد با ضرب. حتی گاهی ملودیک نیست و فقط نوت ها به نحوی پشت هم می آیند که فرم خاصی پیدا می کند. غم را با توالی نوت های پایین نشان می دهد. شادی را در توالی نوت های پایین و بالا. فرم عجیبی دارد سمفونی های نُه گانه ش. سمفونی پنجم امّا، یک دیالوگ است. به سمفوی شیر و شکارکننده شیر مشهور است. با غرّش شیر شروع می شود و ملایمت صیّاد. کم کم شیر آرام می شود و صیّاد صحنه را به دست می گیرد. تا نهایت آن، که شیر به دام افتاده و شکارچی بازی را برده است. همین. این روزها سمفونی پنجم بتهوون شده ام .. . " آذرخشی بود و غرّید و درخشید و گذشت!   بانگِ نوشانوشمان و برقِ بوسابوسمان .... " .. . شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 20:43

پاسخ:
منزوی همین را در یک بیت هم سوال میکند و البته هم جواب میدهد:

"ره زندگی نشان ده/ به کسی که مُرده در من/ که به غیر با تو بودن/ دام آرزو ندارد … "

.

.

راه همان با او بودن است. همین

شمر شناسی ......
ما را در سایت شمر شناسی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bhabazac بازدید : 52 تاريخ : چهارشنبه 4 مرداد 1402 ساعت: 20:43